زنی که دهانش گم شد

زنی که دهانش گم شد

270,000ریال
تولید کننده:انتشارات مروارید
کد محصول: 208
مولفان: ماهرخ غلامحسین پور (نویسنده)
چاپ: اول
شابک: 9789641916208
صفحات: 150
جلد: شمیز
قطع: رقعی
زبان: فارسی
تاریخ انتشار: 26 اردیبهشت 1398
موجودی عدم موجودی در انبار

توضیح کوتاه

نم اشکی ریخت روی بالش اطلس گلدوزی شده ای که از بازار کارناتاکا خریده بودند و به طنازی قویی که می گفتند می رفته تا بمیرد، نرم و آرام خوابش برد.فردای آن روز که رخت و لباسش را می چپانده توی چمد...

نم اشکی ریخت روی بالش اطلس گلدوزی شده ای که از بازار کارناتاکا خریده بودند و به طنازی قویی که می گفتند می رفته تا بمیرد، نرم و آرام خوابش برد.

فردای آن روز که رخت و لباسش را می چپانده توی چمدان. متین بی هوا سر رسیده و پرسیده کجا؟ شرمیلا گفته بمبئی.

اصلا بمبئی چطوره یکباره به ذهنش رسیده؟ چرا نگفته مثلا احمدآباد یا تامیل نادو؟ شرمیلا می رفت با یکی از این فسیل های فئودال، با یک انبان پارچه ی رنگی و جواهرات و قفل و زنبیلی که بهشان چسبیده و دوتی کرم رنگ و اتچکین و عمامه ی قرمز می پوشند ، زندگی کند و دامن های تنگ ماهوت خوش پوشش بشود ساری بنارسی. روز عید دیوالی عروسی کردند و یک ماه بعد برش گرداندند. خودش را نه. تن جزغاله شده اش را دراز به دراز...

نظر بدهید

لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید تا نظر بدهید